توضیحات
در سر هرکدام از ما آدمها، گاه فکرهای عجیبوغریبی میآید و میرود؛ اما تا به حال فکر کردهاید که شاید آمدن و رفتن این فکرها، کار یک کوتوله باشد؟ بله، «کوتولهای در سر».
این بار یکی از این کوتولهها که کلاه بنفشی هم دارد آمده و رفته توی سر آنا. در واقع، آنا او را کمی قبل از اولین روز مدرسه کشف کرد؛ کوتولهای فسقلی به اندازهی ناخن انگشت کوچک دست. او نمیتواند زیاد توی فضای باز بماند و برای همین باید حتما توی سر کسی زندگی کند و کجا بهتر از سر دختر کوچولویی که تازه شش سالش شده و میخواهد به مدرسه برود؟ اینجوری بود که کوتوله سرخود توی سر آنا جا خوش کرد و بعد کمکم شروع کرد به دخالت کردن در همهی کارها. البته راستش را بخواهید او کوتولهی خیلی عاقلی است و بیشتر وقتها هم حرفهایش درست از آب درمیآیند. آنوقت آنا میتواند دربارهی همهی مشکلاتش با او گفتگو کند. راستش را بخواهید آنا مشکلات زیادی دارد. چون او بچهی طلاق است و زندگیاش حسابی سخت و پیچیده شده است؛ مادر و پدرش در دو خانه زندگی میکنند و هرکدام از آنها هم سر کار میروند. برای همین هیچکدام نمیتواند تماموقت پیش آنا باشد و از او مراقبت کند. تازه این فقط بخشی از مشکلات آناست. بخش پیچیدهتر به درگیریهایی مربوط میشود که آنا توی مدرسه دارد. درگیری با پسرکی به نام هرمان که مدام او را اذیت میکند و پسر دیگری به نام پتر که میخواهد با او دوست باشد! در این شرایط به نظر میرسد وجود «کوتولهای در سر» که بتواند به آنا مشاوره بدهد چندان هم بدک نیست.
در روزنامهی آوکسبورک دربارهی این کتاب گفته شده: «اگر آنا کوتوله نداشت، چهکار میکرد؟ آنوقت نمیدانست چه خاکی بر سرش بریزد و خیلی تنها میشد.»
کریستینه نوستلینگر نویسندهی کتاب «کوتولهای در سر»، مشهورترین نویسندهی اتریشی است و بیش از ۱۱۰ کتاب نوشته است. نوستلینگر به پاس آثار ادبیاش نشان هانس کریستین اندرسن و جایزهی یادبود آسترد لیندگرن را دریافت کرده است. وی در آثارش توجه ویژهای به تنهایی کودکان و بحرانهای خانوادگی آنان دارد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.