توضیحات
آیا میدانستید که در گذشته خرسها دُم بلند و قشنگی داشتهاند تا اینکه… کتاب تصویری «چرا دم خرس کوتاهه؟» داستانی فانتزی دربارهی زودباوری و گول خوردن آقاخرسه از یک روباه مکارِ بدجنس است.
زمستان بود و هوا خیلی سرد شده بود. برف روی درختان جنگل را پوشانده بود، هیچکجا علف و سبزهای دیده نمیشد و حتی آب دریاچه هم یخ زده بود. خرسی حسابی گرسنهاش بود. او به همهجا سرک میکشید، اما هیچ غذایی برای خوردن وجود نداشت. از خستگی و گرسنگی، دیگر نمیدانست که باید چهکار کند. همینطور که توی برفها پرسه میزد، چشمش به روباه افتاد؛ روباه ماهی بزرگی را به دهان گرفته بود و بهسرعت میدوید. اما در این یخبندان، روباه ماهی به این بزرگی را از کجا پیدا کرده بود؟ خرس همین سؤال را از روباه کرد و او هم جواب داد: «من این ماهی را از دریاچه گرفتهام، آن هم با دُمم!» چه حرف عجیبی! مگر دریاچه یخ نزده بود؟ آخر چطور کسی میتواند از دریاچهی یخزده با دُمش ماهی به این بزرگی شکار کند؟
راستش را بخواهید خرسی هم این سؤالات را از خودش کرد. اما آنقدر گرسنه بود که فقط میخواست غذایی برای خوردن پیدا کند. برای همین کنار دریاچه رفت و دُمش را توی آب گذاشت تا بزرگترین ماهی رودخانه را شکار کند…
به نظر شما، خرسی موفق میشود که بالاخره ماهی بزرگی شکار کند یا نه؟
هنوز بررسیای ثبت نشده است.