افسانه های مردم هندوستان – مجموعه افسانه ها و قصه های ملل

400,000 ریال

«فوری متوجه شدم که این نور کسی جر فرشته‌ی بخت نیست. سریع بلند شدم و جلوی او زانو زدم و با التماس از او خواستم تا به من بگوید چه سرنوشتی در انتظار توست. اما او از افشای سرنوشت تو خودداری می‌کرد. من اصرار کردم و گفتم اگر سرنوشت تو را به من نگوید، اجازه نمی‌دهم اتاق را ترک کند.»

 

2 عدد در انبار

- +

2 عدد در انبار