غرور و تعصب – نشر پنجره

420,000 ریال

«در همان لحظه، الیزابت صدای زنگ در را شنید، فکر کرد شاید کلنل فیتزویلیام آمده است تا حالش را بپرسد، اما وقتی آقای دارسی وارد اتاق شد خیلی تعجب کرد. او دستپاچه حال الیزابت را پرسید. الیزابت با لحن سرد و مودبانه ای جوابش را داد. آقای دارسی چند لحظه نشست و بعد بلند شد و در اتاق راه رفت. آقای دارسی به سوی الیزابت رفت و گفت: بیهوده با خودم کلنجار رفتم. نتیجه خوبی نداشت. نمی‌توانم بر احساساتم غلبه کنم. می‌خواهم بگویم که چقدر شما را ستایش می‌کنم و دوست دارم.»

5 عدد در انبار

- +

5 عدد در انبار