توضیحات
«حکایات ملانصرالدین (جلد ۲)» شامل چهار داستان کمیکاستریپ، با چاشنی طنز، دربارهی ملانصرالدین، شخصیتی سادهزیست و مردمی است که در ظاهر شاید سادهلوح به نظر برسد، اما در واقع با هوش و زیرکی خاص خود مشکلات را حل میکند و گاه دیگران را به مبارزه میطلبد. حکایتهای او اغلب در موقعیتهایی رخ میدهد که نشاندهندهی شکافهای اجتماعی یا ضعفهای رفتاری است، اما همیشه با لحنی شیرین و خندهآور روایت میشوند که مخاطب را مجذوب خود میکنند.
روزی حضرت حاکم تصمیم گرفت به شکار برود، اما از آنجا که تیرانداز خیلی ماهری بود، مدام تیرش به خطا میرفت! تیرش یک بار به درخت میخورد و بار دیگر به کلاه خدمتکار بختبرگشتهاش! اما اینطوری که نمیشد؛ او حضرت حاکم بود! دست آخر هم آنقدر عصبانی شد که دستور داد خدمتکارانش دنبال شکار بدوند و آهو را سفت بگیرند، بلکه او بتواند با خیال راحت به سمت شکارش تیراندازی کند! خدمتکاران بیچاره هم همین کار را کردند؛ اما با وجود تمام این کارها، باز هم تیر حضرت حاکم به خطا رفت! این دفعه دیگر ملانصرالدین نتوانست جلوی خندهاش را بگیرد و خندید! آن هم چه خندیدنی!
حاکم هم تیرش به خطا رفته بود و هم مسخره شده بود! پس باید ملانصرالدین را مجازات میکرد! او از ملانصرالدین خواست که به سمت هدف تیراندازی کند! اما اگر تیرش به خطا میرفت، چه؟ به نظر شما، ملانصرالدین اینبار میخواهد چه تدبیری بیندیشد؟
انتشارات مهرک از مجموعهی «حکایات ملانصرالدین» عناوین زیر را منتشر کرده است:
هنوز بررسیای ثبت نشده است.