پنگوئنی به نام اینشتین

1,750,000 ریال

مدت‌ها قبل یعنی کریسمس پارسال، خانواده‌ی استوارت برای اولین‌بار اینشتین را دیدند.

کریسمس سردی بود. روزها زود تمام می‌شد و یادشان می‌رفت به‌موقع شروع شوند و چراغانی‌های شهر خیابان‌های تاریک را چندان روشن نمی‌کرد.

ماه دسامبر تازه شروع شده بود و آن روز شنبه بود. خانم استوارت به شوهرش گفت: «بچه‌ها را چه کار کنیم؟… حوصله‌شان سر می‌رود. بعید نیست ایموجن باز بیفتد به جان گربه که رنگش کند.»

 

معرفی صوتی کتاب «پنگوئنی به نام اینشتین» را بشنوید:

 

پخش‌کننده صوت

1 عدد در انبار

1 عدد در انبار