توضیحات
چرا بعضی آدمها مدام دوروبرشان را پر از وسایل ریز و درشت و اغلب بهدردنخور میکنند؟ کتاب تصویری «آقای خنزرپنزری» داستانی واقعگراست که از اهمیت نظم و ترتیب و خرید به اندازه برای بچهها میگوید.
قدیمها، یک نفر در بازار بود که کارش سبزیفروشی بود. البته همهی همهاش هم همین نبود. او همیشه در بازار گشت میزد و غیر از فروختن میوه و سبزی، چیزهایی هم برای خودش میخرید. شاید بپرسید: «خب، چه چیزهایی؟» راستش را بخواهید هیچکس نمیدانست که او دقیقاً چه چیزی را دوست داشت و چه چیزی را دوست نداشت. چون او همه چیز میخرید! از یک پیچ ریز گرفته تا وسیلههای خیلی بزرگ. از چیزهای بهدردبخور گرفته تا چیزهایی که کمتر کسی آنها را میخرید. حتی گاهی میشد که از یک وسیله چندتا چندتا برای خودش میخرید! برای همین هم همه به او میگفتند: «آقای خنزرپنزری» از اهالی محل، هیچکس نمیدانست که «آقای خنزرپنزری» با این وسیلهها چهکاری انجام میدهد. فقط ما بچهها، که در زمین خالی کنار خانهی او بازی میکردیم، میدانستیم که در خانهی «آقای خنزرپنزری» چه خبر است.
او از زمین تا سقف، وسیلهها را روی هم چیده بود، زیر میز، جلوی در، بالای کمد… خلاصه اینکه همهجا پر از جعبه و وسیله بود. آنقدر که «آقای خنزرپنزری» دیگر جایی برای زندگی کردن نداشت. برای همین ما بچهها باید کاری میکردیم…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.