توضیحات
رمان «جزایر پریان» داستانی پر از ماجراجویی و رمزوراز و شگفتی است. داستانی دربارهی سفر، شناخت سرگذشت خانوادگی و البته جادو!
شما هم از آن دست بچههایی هستید که مادربزرگتان دزد دریایی بوده است؟ احتمالاً پاسختان منفی است! چون چنین چیزی چندان مرسوم نیست. اما خواهران اسنولی آنقدر خوششانس بودند که به جزایر پریان پا گذاشتند؛ جایی که مادرِ مادرِ مادربزرگشان، لوسی جونیپر، دزد دریایی سابق، در آن زندگی میکرد!
ماجرا از روزی شروع شد که مامان تصمیم گرفت برای تعطیلات تابستانی، بچهها را بردارد و همگی به خلیج زیبای میستی در کانادا پیش پدربزرگ بروند. مامان، سهتا دخترش و تئوی بامزهی نوزاد، از اینکه قرار بود سه هفته را در مکانی زیبا سپری کنند کلی ذوق داشتند. هرچند پدربزرگ کمی مریض بود و فکر کردن به این موضوع بچهها را ناراحت میکرد، مامان گفته بود که روند بیماری پدربزرگ کُند است و مشکلی پیش نمیآید. برای همین خواهران اسنولی تصمیم گرفتند که واقعاً خوش بگذرانند؛ مخصوصاً وقتیکه با داستانهای جالبی دربارهی گذشتهی خانوادگیشان روبهرو شدند و پدربزرگ برای آنها گفت که مادرِ مادرِ مادربزرگشان دزد دریایی بوده است و در «جزایر پریان» زندگی میکرده. حتی زمزمههایی دربارهی اینکه او گنجی را در آن اطراف دفن کرده است، وجود داشت. اما نکتهی جذابتر این بود که حالا این جزیرههای جادویی مالِ خودِ خود پدربزرگ بودند! چه اتفاق جذابی!
راستش را بگویید شما هم مثل خواهران اسنولی فکر میکنید که این تعطیلات قرار است حسابی ماجراجویانه و باحال باشد؟
هنوز بررسیای ثبت نشده است.