


آواز ذرت ها
850,000 ریال
آنا و بابابزرگ از کلبه بیرون آمدند و از جادهی خاکی، راه مزرعهی ذرت را پیش گرفتند… بابابزرگ گفت: «صدای ذرتها را گوش کن آنا. انگار آواز میخوانند.»
«این چه حرفی است بابابزرگ؟ ذرت که آواز نمیخواند!»
«اتفاقاً چرا. میخواند. فقط وقتی باد مناسب بوزد.»
…کنار هم ایستاده بودند که یکمرتبه از لابهلای ساقههای خشک ذرتها باد تندی وزید. آنا زمزمهای شنید که کمکم به شکل آواز خشخشمانندی درآمد، درست شبیه صدای بابابزرگ.
معرفی صوتی کتاب «آواز ذرت ها» را بشنوید:
6 عدد در انبار
کتاب «آواز ذرت ها» داستانی است دربارهی مرگ و از دست دادن. این کتاب رابطهی آنا با پدربزرگ خود را به زیبایی به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه زندگی ادامه دارد و خاطره مرهمی است بر اندوه از دست دادن.
آنا، زمستان امسال، پدربزرگش را از دست داده است. حال تنها چیزی که دلتنگیاش را کم میکند، دانههای ذرتی است که پدربزرگ، پیش از مرگ، در کیسهای چرمی به او داده بود و از او قول گرفته بود که بهار سال آینده آنها را بکارد. آنا دلش نمیخواهد دانههای ذرت را از خودش جدا کند. اما سرانجام به دلیل قولی که به پدربزرگ داده بود، تصمیم میگیرد همراه مادرش دانهها را بکارد. سپس منتظر میماند بهار برسد، دانههای ذرت رشد کنند و او بتواند آواز ذرتها را دوباره بشنود، آوازی که آخرین بار همراه پدربزرگش آن را شنیده بود، و درست شبیه صدای پدربزرگش خشدار و گرفته است.
فصلها تغییر میکنند، زندگی ادامه دارد و خاطرات به ما در ادامهی مسیر کمک میکنند.
وزن | 138 گرم |
---|---|
ابعاد | 21.5 × 21.5 × 0.2 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
مترجم | |
تعداد صفحه | 32 صفحه |
ناشر | تولیدکننده | |
سال نشر | |
جنس کاغذ | |
نوع جلد | جلد نرم |
شابک | 9786222522520 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.