جزیره‌ی پدربزرگ

490,000 ریال

کارن با احتیاط از نردبان بالا رفت. او تا حالا انباری پدربزرگ را ندیده بود. آنجا پر بود از جعبه‌های قدیمی و چیزهایی که پدربزرگ از اطراف دنیا جمع کرده‌ بود. در انتهای انباری، پدربزرگ پارچه‌ای را از روی دیوار کشید تا در فلزی بزرگ پشت آن معلوم شود.

5 عدد در انبار

- +

5 عدد در انبار